فتنههاي آخرالزمان
حضرت علي(علیه السلام)، ضمن چند روايت گونههاي متعددي از فتنههاي آخرالزماني را بيان نموده اند و همانطور كه خواهيم ديد، چهارمين يا پنجمين آنان را بدترين آنها خواندهاند:
چهار فتنه رخ خواهد داد؛ در اولي خونريزي مباح ميشود؛ در دومي خونريزي و غارت اموال؛ در سومي خونريزي، غارت اموال و تجاوز به نواميس؛ چهارمي كه حتي اگر در سوراخ روباه پنهان شده باشي دچار آن فتنه خواهي شد.
حضرت علي(علیه السلام) از آغازين ايام حيات، در محضر رسول خدا((صلی الله علیه وآله وسلم)) بود و از درياي علم ايشان خوشه برميچيد. به تصريح آن امام همام، نبي خاتم((صلی الله علیه وآله وسلم)در لحظات آخرين زندگي پرخير خويش، هزار دروازة علم را براي ايشان گشودند كه از هريك از آنها هزار در ديگر گشوده شد.1 بنابر شرايطي كه حضرت علي(ع) در آن ميزيستند بيش از ديگر اهل بيت(ع) به تصوير و ترسيم آينده، گاه نزديك و گاه دور پرداختند. از مشهورترين پيشگوييهاي ايشان كه به سرعت، راستي آن بر مخاطبان عيان شد، ماجراي جنگ نهروان با خوارج بود كه فرمودند: «از شما كمتر از ده تن كشته خواهد شد و از ايشان كمتر از ده تن زنده خواهند ماند».2 اين عبارت پيش از آغاز نبرد بيان شد و اندكي پس از خاتمة نبرد، شمارش شهداي سپاه و فراريان خوارج، حاضران را متحير نمود. گاه نيز در روايات علوي صحبت از آيندة نه چندان دور است؛ براي نمونه از اين دست ميتوان به پيشگويي اميرمؤمنان(ع) دربارة حملة مغول به سرزمينهاي اسلامي ياد كرد3 كه با استناد به همين روايت و با درايت و حزم خواجه نصيرالدين طوسي، جامعة شيعيان كمترين آسيب را در اين فتنه متحمل شد.
يكي از پيشگوييهايي كه در لابهلاي بيانات اميرمؤمنان، امام علي(ع) مطالب ارزنده و قابل توجهي دربارة آن ميتوان يافت، مسئلة فتنههاي آخرالزماني است. دربارة موضوع فتنههاي آخرالزمان، روايات متعددي از معصومان(ع) نقل شده كه در اينجا تنها به مرور روايات علوي اكتفا ميكنيم و انشاءالله در فرصتي ديگر، بايد به تفصيل دربارة آن سخن گفته شود.
معناي فتنه
فتنه را در لغت، به امتحان و آزمودن معنا كردهاند5. اين واژه معمولاً دربارة آن دسته از امتحاناتي به كار برده ميشود كه با تلخي و سختي همراه است6.
در قرآن كريم، اين واژه علاوه بر اين معنا،7 براي بستن راه و بازگرداندن از مسير حق،8 شرك و كفر،9 افتادن در معاصي و نفاق،10 اشتباه گرفتن و تشخيص ندادن حق از باطل،11 گمراهي،12 كشتار و اسارت،13 تفرقه و اختلاف ميان مردم14 و... به كار رفته است.
گونهشناسي فتنههاي آخرالزمان
حضرت علي(ع)، ضمن چند روايت گونههاي متعددي از فتنههاي آخرالزماني را بيان نموده اند و همانطور كه خواهيم ديد، چهارمين يا پنجمين آنان را بدترين آنها خواندهاند:
ـ چهار فتنه رخ خواهد داد؛ در اولي خونريزي مباح ميشود؛ در دومي خونريزي و غارت اموال؛ در سومي خونريزي، غارت اموال و تجاوز به نواميس؛ چهارمي كه حتي اگر در سوراخ روباه پنهان شده باشي دچار آن فتنه خواهي شد.15
ـ خداوند در اين امت، پنج فتنه قرار داده است: ابتدا فتنة عمومي، سپس فتنة خواص، پس از آن فتنة سياه تاريك كه مردم در آن بسان چارپايان ميشوند، سپس هدنه(صلح ميان مسلمانان و كفار در پي جنگ و كشتار) و درنهايت دعوت كنندگان ضلالت و گمراهي ميآيند. در آن روز اگر براي خداوند جانشيني ماند درخدمتش باش.16 و در جايي ديگر حضرتش حيوانساني مردم را ناشي از فتنة كور، پيچيده و گنگ پنجم خواندهاند.17
ـ همانا از دو خصلت بر شما هراسانم؛ پيروي از هواي نفس و آرزوي طولاني. اما پيروي از هواي نفس، از حق باز ميدارد و آرزوي دراز، آخرت را در طاق نسيان مينهد. همانا دنيا، پشتكنان ميرود و آخرت، كوچ كرده و به سوي ما ميآيد، و هر كدام را فرزنداني است. پس شما از فرزندان آخرت باشيد و از فرزندان دنيا نباشيد؛ چه، امروز كار هست و محاسبه نيست و فردا محاسبه هست و كار نيست. همانا فتنهها و آشوبها از هواپرستي آغاز ميشود. در آنها، [به وسيلة] فرمانهاي خود پرداخته با خدا مخالفت ميشود و مرداني در عهدهدار شدن آنها، به جاي مرداني ديگر مينشينند.
اگر حقّ خالص در ميان بود، اختلاف به چشم نميخورد، و اگر باطل محض در ميان بود، بر هيچ خردمندي پوشيده نميماند، ليكن مشتي از حق و مشتي از باطل گرفته شده و با هم آميخته گرديده است. اينجاست كه شيطان بر دوستداران خود چيره ميگردد، و كساني رهايي مييابند كه از طرف خداوند عاقبت نيكي براي آنها رقم خورده باشد.
همانا من از رسول خدا(ص) شنيدم كه ميفرمود: چگونه خواهيد بود زماني كه فتنهاي شما را در برگيرد كه در آن كودكان بيش از آن به نظر رسند كه هستند [سن و سالشان بيشتر به نظر ميرسد]، و جوانان به پيري رسند. مردم به كژراهه ميروند و آن (انحراف) را مانند سنّت خويش ميگزينند و هرگاه بخشي از آن به روش درست تبديل گردد، گفته ميشود سنّت دگرگون شده است. اين در نظر مردم كاري زشت آيد و در پي آن، بلايا شدّت يابند و نسل به اسارت برده شود. سپس فتنه و آشوب آنان را بكوبد، چنانكه آتش، هيزم را ميكوبد و آسياب طعمة خود را. آنها دين ميآموزند اما نه براي خدا، و دانش ميجويند امّا نه براي عمل؛ و به وسيلة كار آخرت، دنيا را ميطلبند.18